ريشه و معناي لغوي يمن
ريشه و معناي لغوي يمن
يمن از يمنت1 (يمنات) گرفته شده است. اين واژه در كتيبههاي بعد از ميلاد آمده است، از جمله كتيبة شمارة 656 جامه2 خبر از جنگي ميدهد كه بين شَمر يُهَرعِش3 (حدود300م) و حَضْرَموت4 رخ داده و در اين كتيبه، شَمر پادشاه «سبأ و ذي ريدان و حضر موت و يمنت» خوانده شده است.5 كتيبة شمارة 1050 گلازر6 و 431 سيه7 نيز شَمر يُهَرعِش را در نيمة دوم فرمانروايياش به نام پادشاه «سبأ و ذي ريدان و حضر موت و يمنت» ياد كرده است.8 كلمة يمنت در زبانهاي مردم جنوب شبه جزيره به معناي جنوب است9 و از ديدگاه گلازر همة سرزمينهاي قسمت جنوب غربي شبه جزيرة عربي از بابالمندب تا حضرموت را در بر گرفته است. يمن از مخلافهاي10 بسياري تشكيل شده بود و اَقيال11 و اذواء كه از استقلال داخلي برخوردار بودند بر آنها فرمان ميراندند، ولي اينان سروري ظفار يا مَيْفَعَه را پذيرفته بودند.12 از ديدگاه فون ويسمان13 يمنت شامل قسمتهاي جنوبي سرزمين حضرموت ميشده است.14 بدين صورت، كلمه يمن از يمنت گرفته شده و در روزگار اسلامي گسترش يافته، تا اينكه سرزمين وسيعي را در برگرفته كه پيش از اسلام جزو يمن محسوب نميشده است.15 امّا از ديدگاه جغرافيدانان اسلامی شامل سرزميني است كه از باختر به درياي سرخ و از خاور به درياي عمان و از شمال به حدود طائف و جايي به نام طلحـة الملك محدود است.16
اخباريان معتقدند: از آن روي به اين منطقه يمن گفتهاند كه از طرف راست به سوي آن ميرفتند يا ابن عبّاس گفته است: «عرب متفرّق شدند و آنان كه به طرف راست رفتند يمنيان ناميده شدند».17 همچنين نوشتهاند چون اين سرزمين سمت راست كعبه قرار دارد يمن خوانده شده است.18 ولي آنگونه كه ياقوت باز نموده است: «خانة كعبه، چهارگوش است و راست و چپ ندارد و اگر يمن، طرف راست مردمي باشد طرف چپ ديگران خواهد بود».19
همچنين گفته شده است چون مردم مكّه در شمار افزون شدند و شهر مكّه گنجايش آنان را نداشت، يمنيان به يمن رفتند.20 با نقل اين گفتهها معلوم شد اخباريان بنا بر حدس و گمان براي كلمة يمن، معاني مختلفي ساختهاند و قولي كه درستتر و منطقيتر به نظر ميرسد اشتقاق كلمة يمن از يمنت ميباشد.
پي نوشت ها :
٭ برگرفته از اصغر منتظرالقائم، نقش قبايل يمني در حمايت از اهل بيت(ع).
1.چون آواهاي خط مسند ناشناخته است در خواندن آن اتّفاق نظر نیست.
2. Jamme.
3. Shamiryuharish.
4. Hadhramaut.
5. جواد علي، المفصل في تاريخ العرب قبل الاسلام، الجزء الثاني، ص553.
6. Glaser.
7. CIH.
8. همان، ص548.
9. همان، ص530.
10. اين كلمه در جغرافياي تاريخي يمن بسيار استعمال ميشود و به معناي رستاق و جمع آن مخاليف است. «ر. ك: ياقوت حموي، معجمالبلدان، الجزء الأوّل، ص37. سرزمين يمن به قطعههايي موسوم به مَحفِد تقسيم میشده است و هر محفد شامل چند قلعه يا قصر بوده است. از مجموع چند محفد و قريههاي آن حوزهاي به نام مخلاف تشكيل ميشده است كه حكمران آن حوزه را قَيْل ميناميدند. هر قلعه يا قصر، به شيخ يا اميري بوده است كه از نام آن قلعه با كلمة ذو لقب مييافته است، مثل ذوغمدان، يعني دارندة قصر غمدان «ر. ك: مسعودي، مروج الذهب، تحقيق محمّد محيّالدّين عبدالحميد، المجلّد الثاني، ص89؛ علياكبر فياض، تاريخ اسلام، ص28. يعقوبي نامهاي 84 مخلاف را آورده است. «ر. ك: البلدان، ترجمة محمّد ابراهيم آيتي، ص98؛ تاريخ، ترجمة محمّد ابراهيم آيتي، جلد اوّل، ص245.
11. قَيل به حكام يمن ميگفتند كه پاي گاهشان فروتر از پادشاهان بوده است «ر. ك: ابن دريد، الاشتقاق، تحقيق عبدالسلام محمّد هارون، الجزء الثاني، ص530؛ محمّد بن احمد بن يوسف خوارزمي، مفاتيح العلوم، ترجمة حسين خديوجم، ص121.
12. جواد علي، پيشين، الجزء الثاني، ص530.
13. Von Wissmann.
14. همان، صص530 و 548.
15. همان، ص531.
16. مسعودي، مروّج الذهب، الجزء الثاني، ص89.
17. ياقوت حموي، معجمالبلدان، الجزء الخامس، ص447 (ذيل كلمة يمن).
18. معسودي، مروجالذهب، الجزء الثاني، ص69.
19. ياقوت حموي، معجم البلدان، الجزء الخامس، ص447 (ذيل كلمة يمن).
20.جواد علي، پيشين، الجزء الثاني، ص531.
ماهنامه موعود شماره 107
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}